English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6427 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thews U نیروی عضلانی
muscles U نیروی عضلانی
muscle U نیروی عضلانی
brawn U نیرو نیروی عضلانی
to clew up[ a sail U بالاکشیدن بادبان
swing up U بدن راازمیله بالاکشیدن
echo check U بکمک طنین
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer aided U بکمک کامپیوتر
to come to any ones help U بکمک کسی امدن
shining U مسابقه بکمک نورافکن
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
snorkeling U غواصی بکمک لوله و ماسک
photosynthesis U ترکیب مواد بکمک نور
skate sailer U اسکیت باز روی یخ بکمک باد
photosynthesis U ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
freestyle U مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
parakiting U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
gymnast U ژیمناست
gymnasts U ژیمناست
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
sarcous U عضلانی
muscled U عضلانی
muscular U عضلانی
leaps U جهش ژیمناست
leaped U جهش ژیمناست
full U چرخیدن ژیمناست
fullest U چرخیدن ژیمناست
leap U جهش ژیمناست
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
clonus U تشنج عضلانی
muscleman U آدم عضلانی
meathead U آدم عضلانی
beefcake U آدم عضلانی
brawniness U عضلانی بودن
cramp U گرفتگی عضلانی
muscular dystrophy U تحلیل عضلانی
cramps U گرفتگی عضلانی
asynergia U ناهماهنگی عضلانی
stiffness U کوفتگی عضلانی
tethanus U گرفت عضلانی
intramuscular U درون عضلانی
muscularity U عضلانی بودن
proprioceptor U گیرنده عضلانی
muscular endurance U استقامت عضلانی
muscular fatigue U خستگی عضلانی
musculature U نظام عضلانی
myasthenia U ضعف عضلانی
muscular spindle U دوک عضلانی
dystrophy U پلاسیدگی عضلانی
myoneural U عضلانی وعصبی
myoclonus U گرفتگی عضلانی
stag leap U پرش پا باز ژیمناست
tumbler U ژیمناست زمینی کار
tumblers U ژیمناست زمینی کار
stutz U عقبگرد جلو ژیمناست
straddle vault U پرش پا باز ژیمناست
cuts U درو زدن ژیمناست
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
cut U درو زدن ژیمناست
landings U فرود ژیمناست به زمین
landing U فرود ژیمناست به زمین
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
moton U طرح عمل عضلانی
neuromuscular coordination U هماهنگی عصبی- عضلانی
muscle tonus U کشیدگی طبیعی عضلانی
myokinetic test U ازمون جنبش عضلانی
muscular dystrophy U تحلیل وفاسد عضلانی
hypertonicity U فزونی تونوس عضلانی
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
toe stand U ایستادن ژیمناست روی نوک پا
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
fibrillation U انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
broken fibres U تار عضلانی پاره شده
paresis U فلج خفیف ضعف عضلانی
dystonia U اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
paretic U دچار فلج ناقص یا عضلانی
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
swing half turn U تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
single leg balance U حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
spots U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
dismounts U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismounting U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismount U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
musculature U وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
charley horse U کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
neuromuscular U وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
jacklight U ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
seat U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
atonia U فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony U فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonicity U فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
tinsica U چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jet U نیروی جت
jets U نیروی جت
jetted U نیروی جت
total force U نیروی کل
jetting U نیروی جت
jet propulsion U نیروی جت
coriolis force U نیروی کوریولیس
seed stock U نیروی ذخیره
security force U نیروی تامینی
conservation force U نیروی باقی
sediment dislodging force U نیروی کشش
concurrent force U نیروی همرس
compressive force U نیروی تراکمی
contractile force U نیروی انقباضی
screening force U نیروی پوشاننده
screening force U نیروی پوششی
drag force U نیروی کششی
drifting force U نیروی وزش
drifting force U نیروی رانش
driving force U نیروی محرکه
driving force U نیروی محرک
dymanic U نیروی جنباننده
retentivity U نیروی حفظ
e. power U نیروی اجرایی
eccentric force U نیروی برونگرا
dissipative force U نیروی اتلافی
dispersion force U نیروی پاشیدگی
coulombic force U نیروی کولنی
rotor force U نیروی روتور
counterpoise U نیروی مقاوم
countervailing power U نیروی همسنگ
covering force U نیروی پوششی
cutting thrust U نیروی برش
damping force U نیروی میران
destrudo U نیروی ویرانگری
coulomb force U نیروی کولنی
assault force U نیروی هجوم
atomic energy U نیروی اتمی
buoyancy U نیروی ارشمیدس
mmf U نیروی مغناطیسرانی
specified command U نیروی اختصاصی
attraction force U نیروی جاذبه
attraction force U نیروی ربایش
assault force U نیروی هجومی
propulsion U نیروی محرکه
the sabre U نیروی نظامی
the power of imagination U نیروی پندار
the enemy U نیروی دشمن
tensile force U نیروی کششی
Recent search history Forum search
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
0نیروی کارگری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com